سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنها معبود من

بعضی وقتها دلم برای دخترا میسوزه
چرا حق انتخاب ندارن؟
ظهر یکی زنگ زد گفت بدو بیا این دختره رو ببین خیلی خوبه. تو دلم گفتم حالا من این دختر رو ببینم، اصلا چون روحش هم خبر نداره شاید راضی نباشه
ثانیا به کسی چه مربوطه که برای من انتخاب کنه؟
حالا این خوبه، چون بی سر و صدا تموم میشه.
پسرها قربونشون برم هزار تا عیب رو دارن میرن خواستگاری، به دختره دسته گل مردم میگن نه! دختر بنده خدا هی میشینه فکر میکنه چرا گفتن نه؟
دیشب داشتم سوره احزاب (آیه 35) رو میخوندم به آیه جالبی برخورد کردم که خداوند‌ در ده مورد،‌ به اوصاف زنان و مردانی که پاداشهای عظیمی در انتظارشان است، پرداخته و در هر ده مورد، به طور مساوی، هم مردان را توصیف کرده، و هم زنان رو
البته عشق اصولا قصه غم انگیزیه. مخصوصا اینکه از طرف دختر باشه و چون دخترا به عشقشون پایبند ترن ، سخت تر از عشقشون میگذرن!
ولی اگه یه دختر از یه پسر خوشش بیاد واقعا باید چکار کنه؟


نوشته شده در سه شنبه 90/5/4ساعت 3:19 عصر توسط ناگفته های من و خدا نظرات ( ) |

پارسال ماه رمضون رفتم جایی نماز بخونم
نماز ظهر بود و بیش از 70 نفر آدم تو اون نماز خونه بودن
آخوند اونجا نماز ظهر رو شروع کرد و رکعت سوم تشهد گفت
من که مطمئن بودن که رکعت سومه بلند شدم (چون خودم رکعت دوم به نماز رسیده بودم) و همه با آخونده تشهد گفتن و سلام دادن و خلاصه نماز چهار رکعتی رو سه رکعت خوندن!
برام خیلی جالب بود که این همه آدم حواسشون کجا بوده. از یه طرف به خودم میگفتم چرا بحول الله نگفتی که بقیه بلند شن؟ خلاصه داشتم از خنده میمردم و خیلی هم کنجکاو شده بودم که آخرش چی میشه؟
از یه طرف هم مطمئن بودم که اگر رکعت دوم به نماز نرسیده بودم من هم مثل اونها نماز رو تموم میکردم
خلاصه بعد از نماز همهمه شد و هرکس با بغل دستیش شروع کرد به صحبت کردن
و آخوند رو متقاعد کردن که نماز رو سه رکعت خونده و دوباره نماز ظهر رو اقامه کرد
مهم نیست که آخوند اشتباه کرد. مهم اینه که اون هفتاد نفر بقیه حواسشون کجا بوده؟
واقعا چه نمازیه که ما میخونیم؟
یا خمیازه میکشیم یا حواسمون جای دیگس
یه آیه از قرآن در وصف امثال من نازل شده که بین من و منافقان فرقی نذاشته
"و اذا قامو الی الصلاه قامو کسالی" منافقین هرگاه به نماز می ایستند، با بی حالی و کسلی نماز را میخوانند...


پ ن 1- شاید این مطلب ادامه داشته باشه، شما ادامش رو بنویسید! یا حداقل یه کم فکر کنید
پ ن 2- ماه رمضان دوباره داره میاد. خدا کنه که خداوند یه لطفی کنه قد یه نوک انگشت حال عبادت به ما بده
من تشنگی و گشنگی اجباری نمیخوام
من یه جز قرآن خوندن از روی عادت نمیخوام
من فقط ...


نوشته شده در دوشنبه 90/5/3ساعت 2:21 عصر توسط ناگفته های من و خدا نظرات ( ) |

این روزها المپیاد گناه در تهران در حال برگزاری می باشد
برای شرکت در این المپیاد کافیست یک کم قیافه داشته باشید
البته الان انقدر لوازم آرایشی برای دخترها و مدل های مو برای پسرها اومده که آدم های بیریخت هم میتونن تو این المپیاد شرکت کنن
تازه اگر از شهرستان هم تشریف بیارید میتونید کمی به دور و اطراف توجه کنید و اگر بینیتون احتیاج به عمل زیبایی داره قبل از ورود به شهر، بینیتون رو تو همون ترمینال عمل کنید
خلاصه از همون بدو ورود نگاه ها به سوی شما روانه میشه
البته شاید شرایط فعلی شهر شما هم اینگونه باشه
چقدر میتونید خودتون رو حفظ کنید؟
تازه بدتر از همه اینه که شما یخورده مذهبی هم باشید!
کلنجار رفتن بین شما و خدا شروع میشه
از یک سو نفس اماره و از سوی دیگر نفس لوامه شروع میکنن به جنگیدن
اینجاست که شما تازه تو المپیاد ثبت نام کردید
اگر به شما پیشنهاد دوستی دادن و یا موقعیت دوست شدن با جنس مخالف براتون پیش اومد وارد مسابقات شدید و تازه باید خودتون رو نشون بدید و به سه گروه زیر تقسیم بشید:
گروه اول کسانی هستن که ضعیف النفس هستن همون اول خودشون رو میبازن و یه لگد میزنن به همه دین و مذهب و خلاصه همه چی رو خراب میکنن و مخصوصا اگر دختر باشن و بخت باهاشون یار نباشه بلایی سرشون میاد که تا قیامت قابل جبران نیست
گروه دوم کسانی هستن که چند باری مقاومت میکنن و بالاخره تو این دام گرفتار میشن و معدود افرادی از بین این گروه هستن که دوباره تا دیر نشده خودشون رو نجات میدن
و گروه سوم کسانی هستن که هیچ رقمه دم به تله نمیدن و هرجوری شده میخوان عزت نفسشون رو حفظ کنن . البته امکان داره بعضی وقتا یه خورده بلغزن و یه شیطنت هایی کنن
شیطان در مورد این گروه گفته اینها کسانی هستن که کمر من رو میشکونن. من با سختی ابزار گناه رو براشون فراهم میکنم و اونها رو دعوت میکنم و بعد اونها با یه توبه میزنن همه چیزو داغون میکنن
شما جزو کدام گروه هستید؟ 

پ. ن 1- یا ایها الذین آمنو لا تقنطو من رحمت الله، ان الله یغفر الذنوب جمیعا
ای کسانی که ایمان آورده اید، هرگز از رحمت خدا نا امید نشوید، خداوند تمامی گناهان شما را میبخشد.
                                                                                                                                                


نوشته شده در جمعه 90/4/31ساعت 2:49 عصر توسط ناگفته های من و خدا نظرات ( ) |

دیگر برای شکستن من طوفان لازم نیست
کافیست نسیمی بیاید تا من هزار تکه شوم
و شیطان اینچنین میخواست!

خدایا مرا ببخش
من آنقدر بی حوصله شده ام که اکنون پیش از آنکه راه بیفتم خسته ام
و از ناهمواریها و از هر باد ناموافق میگریزم

الهی،
شانه هایم درد میکند
زیر هر غصه ای آوار میشوم
و درون سینه ام دیگر جای هیچ غمی نیست

خدایا اینجا سکوت هم نعره میزند
و گناه، آب و رنگ تازه ای به خود گرفته است

و تنها تویی که میتوانی یک بار دیگر
طعم شیرین مناجاتت را به من هدیه کنی!                                                                                


نوشته شده در سه شنبه 90/4/28ساعت 3:47 عصر توسط ناگفته های من و خدا نظرات ( ) |

خدا رو شکر
اینجا کسی نیست اذیتم کنه
مثل آقا بالاسر بهم دستور بده و دائما دنبالم بگرده
اینجا من آزادم
هر وقت که بخوام میرم و هروقت که بخوام میام
اینجا حتی کسی نیست که حرفامو نقد کنه!

تنهایی بهتره
هم فکرت راحت تره و هم بیشتر میتونی به خدا فکر کنی
به کارهایی که انجام ندادی و بعدا میخوای انجام بدی
به ناگفته هایی که نگفتی و بعدا میخوای بگی
به فریادهایی که نزدی و ....


نوشته شده در سه شنبه 90/4/28ساعت 3:39 عصر توسط ناگفته های من و خدا نظرات ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت