این روزها المپیاد گناه در تهران در حال برگزاری می باشد دیگر برای شکستن من طوفان لازم نیست خدا رو شکر لحظه های غریبی و غربت من است من میخواستم عشقم را درون کتابی بگنجانم پ.ن 1- یا سریع الرضا(ای کسی که زود از بندگانت راضی میشوی!)
برای شرکت در این المپیاد کافیست یک کم قیافه داشته باشید
البته الان انقدر لوازم آرایشی برای دخترها و مدل های مو برای پسرها اومده که آدم های بیریخت هم میتونن تو این المپیاد شرکت کنن
تازه اگر از شهرستان هم تشریف بیارید میتونید کمی به دور و اطراف توجه کنید و اگر بینیتون احتیاج به عمل زیبایی داره قبل از ورود به شهر، بینیتون رو تو همون ترمینال عمل کنید
خلاصه از همون بدو ورود نگاه ها به سوی شما روانه میشه
البته شاید شرایط فعلی شهر شما هم اینگونه باشه
چقدر میتونید خودتون رو حفظ کنید؟
تازه بدتر از همه اینه که شما یخورده مذهبی هم باشید!
کلنجار رفتن بین شما و خدا شروع میشه
از یک سو نفس اماره و از سوی دیگر نفس لوامه شروع میکنن به جنگیدن
اینجاست که شما تازه تو المپیاد ثبت نام کردید
اگر به شما پیشنهاد دوستی دادن و یا موقعیت دوست شدن با جنس مخالف براتون پیش اومد وارد مسابقات شدید و تازه باید خودتون رو نشون بدید و به سه گروه زیر تقسیم بشید:
گروه اول کسانی هستن که ضعیف النفس هستن همون اول خودشون رو میبازن و یه لگد میزنن به همه دین و مذهب و خلاصه همه چی رو خراب میکنن و مخصوصا اگر دختر باشن و بخت باهاشون یار نباشه بلایی سرشون میاد که تا قیامت قابل جبران نیست
گروه دوم کسانی هستن که چند باری مقاومت میکنن و بالاخره تو این دام گرفتار میشن و معدود افرادی از بین این گروه هستن که دوباره تا دیر نشده خودشون رو نجات میدن
و گروه سوم کسانی هستن که هیچ رقمه دم به تله نمیدن و هرجوری شده میخوان عزت نفسشون رو حفظ کنن . البته امکان داره بعضی وقتا یه خورده بلغزن و یه شیطنت هایی کنن
شیطان در مورد این گروه گفته اینها کسانی هستن که کمر من رو میشکونن. من با سختی ابزار گناه رو براشون فراهم میکنم و اونها رو دعوت میکنم و بعد اونها با یه توبه میزنن همه چیزو داغون میکنن
شما جزو کدام گروه هستید؟
پ. ن 1- یا ایها الذین آمنو لا تقنطو من رحمت الله، ان الله یغفر الذنوب جمیعا
ای کسانی که ایمان آورده اید، هرگز از رحمت خدا نا امید نشوید، خداوند تمامی گناهان شما را میبخشد.
کافیست نسیمی بیاید تا من هزار تکه شوم
و شیطان اینچنین میخواست!
خدایا مرا ببخش
من آنقدر بی حوصله شده ام که اکنون پیش از آنکه راه بیفتم خسته ام
و از ناهمواریها و از هر باد ناموافق میگریزم
الهی،
شانه هایم درد میکند
زیر هر غصه ای آوار میشوم
و درون سینه ام دیگر جای هیچ غمی نیست
خدایا اینجا سکوت هم نعره میزند
و گناه، آب و رنگ تازه ای به خود گرفته است
و تنها تویی که میتوانی یک بار دیگر
طعم شیرین مناجاتت را به من هدیه کنی!
اینجا کسی نیست اذیتم کنه
مثل آقا بالاسر بهم دستور بده و دائما دنبالم بگرده
اینجا من آزادم
هر وقت که بخوام میرم و هروقت که بخوام میام
اینجا حتی کسی نیست که حرفامو نقد کنه!
تنهایی بهتره
هم فکرت راحت تره و هم بیشتر میتونی به خدا فکر کنی
به کارهایی که انجام ندادی و بعدا میخوای انجام بدی
به ناگفته هایی که نگفتی و بعدا میخوای بگی
به فریادهایی که نزدی و ....
لحظه های بی تو بودن
تا کی باید تاوان یک اشتباهم را پس بدهم؟
به قول دوستم که همیشه میگوید:
الخیر فی ما وقع (خیر در آن چیزیست که اتفاق می افتد)
اما حاضر نیستم تسلیم این یک جمله شوم
کاش میتوانستم منظورم را از تمام واژه هایی که مینویسم بیان کنم
اما ... گاهی هم میگویم تو را شکر!
چرا که فرمودی: انه یعلم السر و ما یخفی ( از تمام اسرار درون من آگاهی)
فکر کنم همین یک جمله برای عشق بازی ما بس باشد
اما تو خود میدانی
راه و رسم عاشقی این وضعی نیست که از آن آگاهی!
سقوط مومن در اوج پیمودن قله های ایمان
به هرحال دائما با خود این آیه را تکرار میکنم:
و ما ربک بظلام للعبید (خداوند به هیچ کس ظلم نمیکند)
راضی ام به رضایت
و با آرزوی نیم نگاهی از سویت، به زندگی ادامه میدهم
چون مطمئن شده بودم،
عشق توان زیستن در جایی دیگر را ندارد
اما تو به من یاد دادی فقط عشق های تیره توان زندگی در قلبم را ندارند
و تنها عشق تو جایگاهش در قلب من است
و بقیه عشق های پاک از قبل تو نشات میگیرند
و عشقی که تو هدیه کنی از همه عشق ها بالاتر است
اما چه کنم که هرگاه قلبم رو به تیرگی میرود، عشق تو و بقیه را نیز از دلم میبرد
اما کافیست که با گرفتن چند روز روزه و مناجات دوباره آن را به من برگردانی و من،
دوباره از ته دل فریاد زنم
دوستت دارم
محبتت را به من برگردان.......
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |