تولدم مبارک!
راستش تنها کسی که یادش بود بهم تبریک بگه، همراه اول و بانک تجارت بود
البته اونها هم عاشق پول من هستن و من رو بخاطر خودم نمیخوان!
من هم راستش رو بخواید، اهل این جنگولک بازی ها نیستم



یادمه یه روز به مادرم گفتم امروز تولدمه، بیا تولد بگیریم
گفت باشه برو کیک بخر
خلاصه یه کیک گرفتم و دو نفری تولد گرفتیم
شاید اونروز یکی از بهترین روزهای عمرم بود
از اون روزهایی که حاضرم هرچی دارم بدم و یک بار دیگه تکرار بشه

گاهی اوقات انسان برای یک سالروز تولد یا ازدواج و عروسی، کلی برنامه ریزی میکنه
آخرش هم اونطوری که میخواد نمیشه و هم خودش اعصابش داغون میشه و هم بقیه یک متر زبونشون دراز میشه که اگر اینطوری برگزار میشد بهتر بود

اما گاهی اوقات هم با حداقل ترین ها، بهترین روز زندگیش رو رقم میزنه
چقدر زیباست نون خالی و یه دل خوش!

نوشته شده در یکشنبه 91/11/22ساعت 11:20 عصر توسط ناگفته های من و خدا نظرات ( ) |