وقتی روی تخت بیمارستان خوابیدم احساس کردم همه چی تموم شده
تو اون لحظات فقط به مرگ فکر میکردم
تو چند لحظه احساس کردم همه اعمالی که در طول عمرم انجام داده بودم جلوی چشمام میگذشتن
کم کم اشک از چشمام سرازیر شد
بین خودمون باشه " به غلط کردن افتاده بودم"
همش فکر می کردم بین اعمالم آیا چیزی هست که خالص باشه و خدا قبول کنه؟
...
یاد یک مسجدی افتادم که شبها میرفتم بی ریا و بدون یک قرون پول، یک صفحه قرآن براشون میخوندم
متوسل شدم به خدا و همین یک عمل رو واسطه قرار دادم
خیلی حس و حال عجیبی داشتم
دستگاه عکس برداری رو آوردن تا نتیجه قطعی مریضیم با عکس رنگی مشخص بشه
وقتی جواب عکس اومد، دکتر در عین ناباوری بهم گفت: " تو سالم هستی"
پ-ن-1- این داستان چند روز قبل از ماه رمضان امسال برام اتفاق افتاد. الان که به این ماجرا فکر میکنم میبینم که خیلی هم دور از باور نیست، چون از اعمال یک آخوند جلیل القدر (اسمش یادم نیست) فقط روزی که به یک گربه تشنه آب داده بود رو قبول کرده بودن.
پ-ن-2- خداوند دنبال بهانست که ما رو بفرسته بهشت... کسی هست که یک عمل قبول شده داشته باشه؟
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |