بهش گفتم:
شما شیطون رو هم درس میدید
هر چی هم که میخوان این محیط مجازی رو محدود کنن باز هم شما دنبال راهی برای شکستن فیلتر ها میگردید
فکر میکنی خدا نمی بینتت؟ (الم یعلم بان الله یری)
یا شاید هم از دست گناهات فراموشت کرده؟ ( آنها مرا فراموش کردند و من هم آنان را)  (نسوالله فانساهم انفسهم)

سرش رو انداخت پایین و گفت:

وقتی پشت کامپیوترم مینشینم انگار
خودم هستم و یک زن بد کاره
که خودش رو در اختیار من قرار داده و هر طور که بخوام به غرایزم آرامش می بخشه

به نظرت چکار کنم؟

گفتم:
وقتی شیطون به سراغت اومد،
سریع دکمه پاور رو فشار بده
از محل نشستنت فاصله بگیر
و چند قدم راه برو
و به کارهای خوبی که برای خدا انجام دادی فکر کن
حیف نیست با یک کبریت خرمن عظیم ایمانت را فقط در چند دقیقه به آتش بکشی؟
دنیای خودت رو تباه کنی و از خدا به سرعت نور فاصله بگیری؟

خداوند فرمود:
و نحن اقرب الیه من حبل الورید ( من از رگ گردن به شما نزدیک ترم)

واقعا بعضی وقتها باید از خدا خجالت کشید
چون اگر نیازی داشته باشی، دیگه آبرویی نداری که ازش طلب کنی!

 

 

 

 

 

 

 

دست آخر به او گفتم یادت باشد:
در توبه همیشه به روی بندگان همیشه باز است


پ-ن-1- ای کسانی که ایمان آورده اید، هرگز از رحمت خدا نا امید نشوید، حداوند همه گناهان شما را می آمرزد (سوره غافر)
پ-ن-2- این نوشته برای کسانی نیست که از فیلتر شکن در راه صحیح استفاده میکنند... 

نوشته شده در دوشنبه 91/10/4ساعت 10:44 عصر توسط ناگفته های من و خدا نظرات ( ) |